پدر داشت روزنامه میخواند پسر که حوصلهاش سر رفته بود پیش پدرش رفت و گفت: پدر بیا بازی کنیم پدر که بی حوصله بود چند تکه از روزنامه که عکس نقشه دنیا بود تکه تکه کرد و به پسرش داد و گفت برو درستش کن
پسر هم رفت و بعد از مدتی عکس را به پدرش داد.
پدر دید پسرش نقشه جهان رو کاملاً درست جمع کرده از او پرسید که نقشه جهان رو …از کجا یاد گرفتی؟
پسر گفت: من عکس اون آدم پشت صفحه رو درست کردم، وقتی آدمها درست بشن دنیا هم درست میشه
:: بازدید از این مطلب : 255
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14